نویسنده: حسین فرزانگان بیدگلی، PMP
کارشناس ارشد مدیریت پروژه و ساخت، دانشگاه تربیت مدرس
از نظر صاحبنظران علم اقتصاد، این امر پذیرفته شده است که رشد و توسعه اقتصادی بدون سرمایه امکانپذیر نمیباشد. از دیدگاه نظری، نقش سرمایه در بین اقتصاددانان، مبتنی بر این ایده است که سرمایه به منزله موتور محرک رشد و توسعه اقتصادی جوامع بوده و یکی از ارکان پویایی اقتصاد و صنعت و بهینه شدن میزان سرمایهگذاری در بخشهای مختلف صنعت میباشد. در کشور ما مهمترین عامل تعیین سرمایهگذاری ملی طی سالهای گذشته درآمدهای نفتی بوده است؛ به طوری که روند تغییرات این دو متغیر (میزان سرمایهگذاری و درآمدهای نفتی) در اقتصاد ایران، تقریباً بر هم منطبق است. به عبارت دیگر، زمانی که درآمدهای نفتی افزایش مییابد، به دنبال آن سرمایهگذاری ملی نیز بالا میرود. این موضوع، مشکل اساسی اقتصاد ایران را که وابستگی به درآمدهای نفتی است هویدا میسازد. اگر چه طی ۲۰ سال اخیر بحثهای زیادی در جهت رفع این وابستگی صورت گرفته، ولی تمام آنها از حد شعار فراتر نرفته است. به نظر میرسد که این معضل در کوتاهمدت قابل حل نبوده و نیاز به یک برنامهریزی بلندمدت دارد.
در مجموع می توان نتیجه گرفت که ایران ما حداقل در کوتاه مدت وابستگی زیادی به درآمدهای نفتی جهت رفع نیازهای مالی، سرمایهگذاری، ایجاد اشتغال و تداوم رشد اقتصادی کشور خواهد داشت، لذا افزایش سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز جهت افزایش تولید و صادرات نفت و گاز اجتناب ناپذیر است. باید به این نکته توجه داشت که رشد اقتصادی و سرمایهگذاری در کشور به شکل قابل ملاحظهای وابسته به درآمدهای نفتی است. اما یکی از ویژگیهای مهم طرحهای نفت و گاز در کلیه نقاط جهان، سرمایهبر بودن آنها میباشد. این طرحها به دلیل بهرهگیری از تجربه، دانش و تجهیزات بسیار پیشرفته مقادیر زیادی از سرمایه را میطلبند. از طرف دیگر داشتن میادین مشترک نفت و گاز با کشورهای همسایه و تمرکز این کشورها به استخراج از این میادین و محدود بودن ظرفیت آنها، اهمیت موضوع سرمایهگذاری را هر چه بیشتر آشکار میسازد.
از طرفی میدانیم که شناخت تحولات و روند حرکت صنعت جهانی نفت، مستلزم شناخت رفتار و عملکرد بازیگران عمده در این صنعت میباشد. در این میان شرکتهای پیمانکاری عمومی نفتی بدون شک یکی از بازیگران اصلی در شکلدهی به تحولات این صنعت میباشند. بهعلاوه این شرکتها با قدرت فزاینده مالی که پیدا کردهاند؛ میتوانند نقش موثری را تامین منابع مالی پروژههای نفتی ایفا کنند. در کشور ما نیز چند سالی است که شکلگیری و توسعه پیمانکاران عمومی در حوزه نفت روند رو به رشدی داشته است و به این ترتیب میتوان امیدوار بود که این شرکتها بتوانند در تامین منابع مالی برای پروژههای کشورمان نیز نقش داشته باشند و به این ترتیب یکی از مشکلات مهم این پروژهها را تا اندازهای مرتفع نمایند.
مفاهیم پایه
مبانی قراردادهای نفتی
اصولاً به دلیل ماهیت متفاوت پروژههای نفتی نسبت به سایر پروژههای صنعتی از لحاظ تکنولوژیکی، منابع مالی مورد نیاز، حساسیتهای سیاسی – اجتماعی و …؛ معمولا در این پروژهها به این ترتیب عمل میشود که دولت مالک مخزن، تامین منابع مالی و تکنولوژیکی پروژههای نفتی را در قالب قراردادهایی به شرکتهای مجری داخلی و خارجی واگذار میکند و سپس این شرکتها هستند که از روشهای مختلفی برای تامین منابع مالی پروژههای خود استفاده میکنند. در نمودار زیر انواع قراردادهای نفتی مورد استفاده در پروژههای نفتی را میبینیم.
نمودار۱ تقسیمبندی انواع قراردادهای نفتی[۱]
علاوه بر ترتیبات قراردادی ذکر شده، دو نوع نسبتا جدید از قراردادها نیز وجود دارند که در پروژههای نفتی مورد استفاده قرار میگیرند. این قراردادها عبارتند از:
قراردادهای نوین مهندسی: نوع نسبتا جدیدی از قراردادها که در آن مراحل قرارداد شامل مهندسی، ساخت، بهرهبرداری، احیا، انتقال به مالک، تملک و …. به روشهای گوناگون با هم ترکیب میشوند. این نوع از قراردادها هنوز در پروژههای نقتی ایران استفاده نشدهاند و بیشتر در پروژههای نیروگاهی رایج هستند.
قراردادهای فاینانس: در این نوع از قراردادها، کارفرما پروژه را به دو بخش تامین مالی و اجرایی تقسیم کرده و طی قراردادهایی هر بخش را به شرکت یا شرکتهایی واگذار مینماید. در نمودار زیر ساختار روابط در این نوع از قرارداد ها را مشاهده میکنیم.
نمودار۲ ساختار قراردادهای فاینانس[نگارنده]
راهکارهای کلان تامین مالی
پس از منعقد شدن قرارداد مابین دولت مالک مخزن و شرکت یا کنسرسیوم شرکتهای نفتی، از دو راهکار کلان برای تامین منابع مالی برای طرح استفاده میگردد که این دو راهکار در شکل زیر نمایش داده شدهاند.
نمودار۳ راهکارهای کلان تامین مالی[۲]
منابع مالی پروژه از دیدگاه تعهدات بازپرداخت
تامینکنندگان منابع مالی خود را در فالب دو نوع تعهد زیر در اختیار پروژه قرار میدهند:
نمودار۴ منابع مالی پروژه از دیدگاه تعهدات پرداخت[۲]
تامینکنندگان منابع مالی برای پروژههای انرژی
تامینکنندگان منابع مالی برای پروژهها را میتوان به سه گروه کلی زیر تقسیم نمود:
نمودار۵ منابع مالی پروژه
تعریف پیمانکاری عمومی[۱]
پیمانکاری عمومی، شرکت یا مجموعهای از شرکتهاست که توانایی طراحی، تأمین منابع مالی و مدیریت لازم را جهت انجام امور مهندسی، تدارکات اجرا و مدیریت یک پروژه به طور کامل، داشته باشد. روند رشد یک شرکت پیمانکاری عمومی را میتوان به صورت زیر نشان داد:
مشکلات و محدودیتهای جذب منابع مالی خارجی و داخلی در پروژههای نفتی ایران
سالایی مارتین[۲] معتقد است نخستین پاسخی که اقتصاددانان به اظهار آن به هنگام کشف موفقیت یا شکست اقتصادی یک کشور یا منطقه تمایل دارند این است که عامل تعیین کننده و کلیدی رشد اقتصادی، نرخ سرمایهگذاری است به طوری که کشورهای برخوردار از رشد سریعتر آنهایی هستند که درصد چشمگیری از تولید ناخالص داخلی خود را سرمایهگذاری کرده و کشورهایی که به لحاظ رشد اقتصادی با شکست مواجه شدهاند، آنهایی هستند که از سرمایهگذاری چندانی برخوردار نبودهاند.[۴]
ایران از جمله کشورهایی بوده است که به خصوص بعد از انقلاب همواره در زمینه سرمایهگذاری در بخشهای مختلف دچار فراز و نشیبهای فراوانی بوده است. اما مطلبی که از مطالعه جریان سرمایهگذاریها در بعد از انقلاب مشخص است؛ روند نامناسب و میزان اندک این عامل مهم اقتصادی است. در جدول زیر متوسط رشد واقعی سرمایهگذاری در ایران و برخی از از کشورهای منتخب در دوره زمانی ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۹ آورده شده است. همانطور که از ارقام ذکر شده در جدول برمیآید؛ ایران در میان کشورهای با درآمد متوسط رو به پایین فقط از اکوادور وضعیت بهتری دارد و در بین کشورهای کم درآمد نیز فقط رشد سرمایهگذاری آفریقای مرکزی از ایران کمتر است. بنابراین به طور کلی در میان کشورهای منتخب ایران از وضعیت مناسبی برخوردار نیست.
جدول۱ مقایسه متوسط رشد واقعی سرمایهگذاری در ایران و کشورهای برگزیده [۴]
در این تحقیق بانگاهی به وضعیت بخش انرژی و مخصوصاً نفت و گاز و چگونگی کاربرد و تأمین منابع مالی به این نتیجه رسیدیم؛ از این منابع در پروژه های نفتی ایران به خوبی استفاده نمیشود. عوامل متعددی را میتوان در روند نامناسب سرمایهگذاریهای بخش نفت و گاز به خصوص در مقطع کنونی برشمرد که در این میان عوامل زیر را از طریق با مصاحبه با کارشناسان مالی و مدیران و خبرگان صنعت نفت و گاز و مطالعات و بررسیهای علمی استخراج و دسته بندی گردید.
۱- عدم وجود فضای مناسب برای سرمایه گذاری به خصوص سرمایهگذاری خارجی؛
۲- مقررات و قوانین پیچیده در بخش نفت و گاز؛
۳- توسعه نیافتگی ابزارها، نهادها و بازارهای مالی در ایران و عدم بلوغ مالی شرکت های پیمانکاران عمومی ایرانی
ساختار تامین مالی پروژههای نفتی جهان(پروژههای موردی)
در این بخش چند پروژه موردی تامین مالی در پروژههای نفتی موفق جهان بررسی شد.
– پروژه لولهگذاری چاد-کامرون: این پروژه یک فرصت استثنایی برای توسعه اقتصادی در چاد بود که یکی از فقیرترین کشورهای جهان به شمار میآمد. ترکیبی از مخاطرات اجتماعی و سیاسی در این کشور به دلیل وجود جنگهای داخلی وجود داشتند. مطالعات ژئولوژیک نشان داد که این میدان می تواند ۹۱۷ میلیون بشکه نفت (به صورت ۲۵۰.۰۰۰ بشکه در روز) تولید کند. سیستم حمل شامل ۱۰۷۰ کیلومتر لولهگذاری در ۱ متری زیر زمین بود. مطابق برنامه، یک کنسرسیوم متشکل از شرکتهای اگزون، پتروناس و چورون، تصاحب و تأمین مالی پروژه را بر عهده گرفت. صاحبان پروژه تصمیم گرفتند از تأمین مالی پروژهای برای سیستم صادرات استفاده کنند. ساختار تامین مالی به صورت مشارکت سهامی دولتها و کنسرسیوم و استفاده از بدهی با رجوع محدود (که صاحبان آن، باز پرداخت وام را در طول پروژه تضمین میکردند) بود. ساختار این تامین مالی به صورت نمودار زیر بود.
پروژه گازی قطر ۳: در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ طراحی اولیه پروژه گازی قطر ۳ و ۴ آغاز شد. این پروژهها در شهر صنعتی رأس لافان[۳] قرار گرفتهاند و مطابق برنامه زمانبندی، فازهای مختلف پروژه در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ آماده بهرهبرداری میشود. در پروژه قطر ۳ قرار است که ۸/۲ میلیون فوت مکعب گاز طبیعی تولید شود؛ ضمن اینکه عمده تولید این طرح [۴]LPG میباشد که قرار است تماماً به آمریکا صادر گردد. برای انجام این پروژه یک شرکت پروژه با سه سهامدار تشکیل گردید؛ ترکیب سهامداران و میزان سهام آنها به ترتیب زیر است.
– پروژه الانجی تانگو اندونزی: پروژه تانگو یکی از بزرگترین پروژههای تبدیل گاز طبیعی به LNG میباشد که در کشور اندونزی اجرا میشود. عملیات اجرایی این پروژه شامل ساخت تجهیزات تولیدی گاز طبیعی و ساخت کارخانه LNG میباشد. برای تامین مالی این پروژه کنسرسیومی از چند شرکت بزرگ نفتی شکل گرفت که این کنسرسیوم ۳۰% از سهام شرکت پروژه که مبلغی حدود ۱۰۵۰ میلیون دلا بود را در اختیار داشت. برای تامین مابقی منابع مالی مورد نیاز که حدود ۳۵۰۰ میلیون دلار بود؛ شرکت پروژه از ۴ منبع عمده وام گرفت.
بررسیهای موردی در تامین مالی پروژههای نفتی ایران
در این مرحله از مقاله و پس از به دست آمدن بررسی تامین مالی پروژههای نفتی، به مطالعه موردی ساختار تامین مالی در ۴ پروژه نفتی ایران پرداخته شد. از آنجا که هماکنون به دلیل مسائل و محدودیتهای مختلف ذکرشده تنها از ساختارهای قراردادی بیعمتقابل و فاینانس در پروژههای نفتی ایران استفاده میشود؛ از هرکدام از این ساختارها پروژهای مورد بررسی قرار گرفت. قابل ذکر است که این مطالعات از طریق مصاحبه با مدیران و کارشناسان این پروژهها و صاحبنظران صنعت نفت حاصل گردیده است.
– ساختار تامین مالی پروژه توسعه فاز ۶و۷و۸ میدان گازی پارس جنوبی: میدان گازی پارس جنوبی یکی از بزرگترین منابع گازی مستقل جهان است؛ که برروی خط مرزی مشترک ایران و قطر در خلیج فارس قرار دارد و یکی از اصلیترین منابع انرژی کشور ما به شمار میآید. مساحت این میدان ۹۷۰۰ کیلومتر مربع است که سهم متعلق به ایران، ۳۷۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. لازم به توضیح است که بهرهبرداری میدان از طرف قطر از سال ۱۹۹۱ آغاز شده است و به همین دلیل توسعه سریع فازهای مختلف این میدان از اولویتهای شرکت ملی نفت میباشد. توسعه فازهای۶و ۷و ۸ میدان گازی پارس جنوبی با هدف تولید ۸۰ میلیون متر مکعب گاز ترش و خشک برای تزریق در میادین نفتخیز جنوب، به ویژه میدان نفتی آغاجاری و تأمین بخشی از نیاز منطقه خوزستان، تولید سالانه ۲/۱ میلیون تن گاز مایع و روزانه ۱۲۰ هزار بشکه میعانات گازی به منظور صادرات در سال ۱۳۷۹ آغاز گردید.
مشخصات پروژ:
کارفرمای طرح: شرکت نفت و گاز پارس به عنوان نماینده شرکت ملی نفت ایران.
پیمانکار طرح: شرکت پتروپارس به عنوان پیمانکار عمومی طرح با مشارکت شرکت استاتاویل نروژ به عنوان پیمانکار بخش فراساحلی و مسؤل تامین مالی ۴۰ درصد از این بخش پروژه.
توسعه فازهای ۶و ۷و ۸ میدان گازی پارس جنوبی طی قراردادی به صورت بیع متقابل از طرف شرکت نفت و گاز پارس به عنوان نماینده شرکت ملی نفت ایران به شرکت پتروپارس و استاتاویل نروژ واگذار گردید و مطابق مشخصات قراردادهای بیع متقابل، این شرکتها موظف به تأمین مالی برای پروژه نیز بوده است.
این طرح نیازمند حدود۲۶۵۰ میلیون دلار منابع مالی بود که شرکت پتروپارس شروع به رایزنی با تأمینکنندگان مختلف برای تأمین منابع مالی پروژه کرد. البته این تلاشها و رایزنیها در محدودهای از نظر هزینههای مالی صورت میگرفت که این پروژه بتواند دارای توجیه اقتصادی برای شرکت پتروپارس باشد. اما در آن برهه و به دلیل مشکلات و چالشهای زیادی که شرکت پتروپارس با آن روبرو بود و از آن جمله میتوان به عدم ثبات و تحریم سیاسی و اقتصادی ایران، عدم حمایتهای کافی دولتی و نداشتن اعتبار لازم بینالمللی شرکت پتروپارس به جهت نوپا بودن، اشاره کرد؛ نتوانست منابع مالی لازم با هزینههای مالی مناسب و موجه را جذب کند. بنابراین مقرر گردید امین مالی این پروژه را شرکت نیکو انجام دهد. شرکت نیکو یکی از زیرمجموعههای شرکت ملی نفت ایران و سهامدار شرکت پتروپارس است و شرکت ملی نفت، این شرکت را برای انجام امور تجاری ایجاد کرد و برای تقویت توان و گردش مالی آن، فروش قسمتی از نفت ایران در بازارهای بینالمللی نیز به وی واگذار گردید. به تدریج این شرکت وارد بازارهای بینالمللی شد و هم اکنون در سطح تجارت جهانی نفت شناخته شده میباشد. با تقویت قدرت مالی و شناختی که از شرکت نیکو در بازارهای جهانی ایجاد شد؛ شرکت ملی نفت در سال ۱۳۸۰ تصمیم گرفت که این شرکت علاوه بر امور تجاری و فروش سهم نفت خود، به عنوان یک تأمینکننده مالی نیز برای پروژههای ایران وارد عمل شود؛ تا بتوان از توان و گردش مالی و اعتبار کسب شده در بازارهای جهانی برای تأمین مالی پروژههای نفتی داخلی که یکی از چالشهای اساسی شرکت ملی نفت ایران بود؛ استفاده شود. به جرأت میتوان گفت که این شرکت یکی از معدود شرکتهای ایرانی وابسته به دولت است که دارای اعتبار مالی قابل توجه در خارج از کشور است و با کسب فنآوریهای تأمین مالی توانسته است تأمین مالی برخی از طرحهای نفت و گاز را در ایران برعهده گیرد. به تدریج با قدرت گرفتن شرکت نیکو در عرصه تأمین مالی پروژهها سهام دو شرکت پتروپارس و پتروایران که پیمانکاران عمومی ایرانی در حوزه نفت گاز بودند؛ به این شرکت واگذار شد و قرار شد؛ شرکت نیکو به عنوان تأمینکننده مالی به این شرکتها خدماتی را ارائه دهد.
بنابراین تامین مالی این پروژه از طرف دو شرکت پتروپارس و شرکت استاتاویل نروژ صورت گرفت و سهم سرمایه شرکت پتروپارس را سهامدار این شرکت یعنی نیکو انجام داد. از طرفی شرکت نروژی متعهد شد که به جز مدیریت اجرایی بخش فراساحلی پروژه، ۴۰ درصد از تامین مالی این بخش از پروژه را نیز انجام دهد. بنابراین تامین مالی پروژه به دو بخش ساحلی و فراساحلی تقسیم گردید که بخش ساحلی بهطور کامل توسط شرکت پتروپارس و با منابع مالی نیکو تامین مالی گردید و بخش فراساحلی، ۴۰ درصد توسط استاتاویل و ۶۰ درصد توسط شرکت پتروپارس تامین مالی شد.
– ساختار تامین مالی پروژه توسعه میدان نفتی فروزان و اسفندیار:میادین نفتی فروزان و اسفندیار در آبهای خلیج فارس و در فاصله یکصد کیلومتری پایانه صادراتی خارک واقع گردیده است. این میادین با میادین لولو و مرجان متعلق به کشور عربستان سعودی مشترک میباشند. میدان نفتی فروزان در پایان سال ۱۹۷۵ میلادی مورد بهره برداری قرار گرفت و تاکنون ۵۵۰ میلیون بشکه از این میدان تولید شده است. حداکثر تولید روزانه از این میدان ۱۸۰ هزار بشکه بوده است و به علت کاهش تولید و افزایش آب همراه نفت، از سال ۱۹۹۵ به طور متناوب عملیات حفاری در لایه آن با موفقیت انجام پذیرفته و این لایه اکنون ۵۰ درصد از تولید این میدان را تأمین می کند.
توسعه میدان نفتی اسفندیار برای اولین بار صورت میگیرد. نفت قابل استحصال از میدان فروزان بالع بر ۳۸۹ میلیون بشکه و از میدان اسفندیار بالغ بر ۱۱ میلیون شبکه میباشد. در مجموع از ۴۰۰ میلیون بشکه نفت قابل استحصال از این میدان، در طول ۲۵ سال ۲۵۴۰ میلیون بشکه آن مربوط به افزایش تولید میباشد.
مشخصات پروژه:
کارفرمای طرح:شرکت ملی نفت ایران
پیمانکار طرح:شرکت توسعه پتروایران به عنوان پیمانکار عمومی طرح.
در این پروژه نیز مانند پروژه فازهای ۶و ۷و ۸ میدان گازی پارس جنوبی، شرکت پتروایران یک قرارداد تأمین مالی را با سهامدار خود یعنی شرکت نیکو منعقد کرده است و به این ترتیب شرکت نیکو مسؤولیت تأمین مالی این قرارداد و سایر قراردادهای شرکت پترو ایران را برعهده گرفته است. در این قرارداد نیز شرکت پترو ایران هیچ نقشی در تامین مالی پروژه نداشته است و براساس قراردادی که با شرکت ملی نفت برای توسعه طرح منعقد کرده است و شرح کار مندرج در آن قرارداد، به تدریج منابع مالی را از شرکت نیکو دریافت میکند.
نتایج حاصل شده از ساختار تامین مالی طرحهای بیعمتقابل بررسی شده:
– پیمانکاران عمومی ایرانی طرحهای بیعمتقابل بررسی شده، توانایی و نقش چندانی در تامین مالی طرحها از خود نشان ندادهاند؛ با وجود اینکه در قراردادهای بیعمتقابل مسؤولیت تامین مالی طرح بر عهده پیمانکار میباشد.
– شرکت نیکو به عنوان یک هلدینگ، سهامدار دو شرکت پتروپارس و پتروایران میباشد و با توجه به حضور فعال این شرکت در بازارهای نفتی بینالمللی، از اعتبار لازم برای تامین مالی طرحها برخوردار میباشد.
– حمایت شرکت ملی نفت از شرکتهای پیمانکار عمومی، به منظور اینکه این شرکتها بتوانند به تقویت زیرساختهای فنی، منابع انسانی و … خود بپردازند؛ صورت میگیرد.
– استفاده از مشارکت شرکتهای معتبر بینالمللی مانند استاتاویل در اجرا و تامین مالی پروژه، به عنوان نکته مثبتی برای پروژه فاز ۶و۷و۸ پارس جنوبی محسوب میشود.
– ساختار تامین مالی پروژه توسعه فاز ۹ و ۱۰ میدان گازی پارس جنوبی: طرح توسعه فازهای ۹ و ۱۰ پارس جنوبی به منظور تولید روزانه ۵۶ میلیون متر مکعب گاز از مخزن، طراحی و در حال اجرا میباشد. هدف از توسعه این فازها عبارتست از:
تولید روزانه ۵۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی، تولید روزانه ۸۰ هزار بشکه میعانات گازی، تولید سالیانه یک میلیون تن اتان، تولید سالیانه یک میلیون و پنجاه هزار تن گاز مایع پروپان و بوتان LPG، تولید روزانه چهارصد تن گوگرد.
مشخصات پروژه:
کارفرمای طرح: شرکت نفت و گاز پارس به عنوان نماینده شرکت ملی نفت ایران
پیمانکار طرح: کنسرسیومی متشکل از شرکتهای LG ، OIECو IOEC
مشخصات قراردادی:قرارداد به صورت فاینانس در سال ۱۳۸۱ منعقد گردید، و مبلغ قرارداد حدود ۱۶۰۰ میلیون دلار به عنوان هزینههای سرمایهای برآورد شد.همانطور که ذکر گردید شرکت نفت و گاز پارس به عنوان کارفرما، اجرای این پروژه را در قالب یک قرارداد کلیددردست Lump Sum به یک کنسرسیوم واگذار کرد و این شرکت نیز اجرای قرارداد را در تمام بخشهای مهندسی، تدارکات و ساخت در دو بخش دریایی و خشکی براساس ساختاری که شرح داده شد؛ بر عهده گرفت.
مسئلهای که در اینجا به بررسی آن میپردازیم؛ تأمین مالی پروژه است. کنسرسیوم اجرا در این پروژه نقشی در تأمین مالی بر عهده نداشت و تأمین مالی توسط شرکت ملی نفت ایران انجام گرفت. شیوه تأمین مالی این طرح فاینانس پروژه بود و ۱۰۰ درصد از منابع مالی توسط کارفرما تأمین شد. شرکت ملی نفت ایران برای تأمین مالی این پروژه در سال ۲۰۰۲ قراردادی با دویچه بانک آلمان به عنوان رهبر یک کنسرسیوم تأمین مالی منعقد کرد؛ تا این بانک منابع مالی لازم پروژه را تأمین کند. براساس این قرارداد، مقرر شد که کنسرسیوم بانکهای بینالمللی ۱۷۳۴ میلیون دلار برای این پروژه تأمین کنند که این میزان در قالب دو نوع تسهیلات به پروژه اعطا میگردید.
بازپرداخت منابع مالی این پروژه به طور کامل از طریق فروش محصولات پروژه انجام خواهد گرفت. در دوره بهرهبرداری حسابی به نام Escrow Account در بانک رهبر کنسرسیوم گشایش میشود؛ که تمام مسائل مالی پروژه در دوره ساخت و دوره باز پرداخت از طریق این حساب صورت میگیرد.
ساختار تامین مالی پروژه توسعه فاز ۱۵ و ۱۶ میدان گازی پارس جنوبی: طرح توسعه فازهای ۱۵و۱۶ میدان گازی پارس جنوبی به منظور تولید روزانه ۵۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی، طراحی شده و در حال اجرا میباشد. هدف از توسعه این فازها عبارت است از: تولید روزانه ۵۰ میلیون متر مکعب گاز طبیعی، تولید روزانه ۸۰ هزار بشکه میعانات گازی، تولید سالیانه ۰۵/۱ میلیون تن گاز مایع، تولید سالیانه ۱ میلیون تن اتان به منظور تأمین خوراک واحدهای پتروشیمی، تولید روزانه ۴۰۰ تن گوگرد.
مشخصات پروژه:
کارفرمای طرح:شرکت نفت و گاز پارس به عنوان نماینده شرکت ملی نفت ایران
پیمانکار طرح:کنسرسیومی متشکل از قرارگاه خاتمالانبیا، شرکت IOEC ، شرکت ایزوایکو و صنایع فراساحل(صف)
مشخصات قراردادی: قرارداد به صورت فاینانس در تیرماه سال ۱۳۸۵ منعقد گردید و مبلغ قرارداد ۲۰۹۶ میلیون دلار به عنوان هزینههای سرمایهای برآورد شد. قرارگاه خاتمالنبیا به عنوان رهبر کنسرسیوم و پیمانکار بخش ساحلی پروژه بود.
کل هزینه مالی این پروژه نزدیک به ۱/۲ میلیارد دلار میباشد. برای تأمین منابع مالی این پروژه طبق تصویب اولیه شورای اقتصاد قرار بود که ۱۵ درصد از سهم پروژه توسط کارفرما (شرکت نفت و گاز پارس به نمایندگی از شرکت ملی نفت ایران) و ۸۵ درصد از محل فاینانس خارجی تأمین شود. بعداً به دلیل مسائل سیاسی متعددی که ایجاد شد؛ یافتن تأمینکننده مالی از سوی کارفرما به قرارگاه خاتمالانبیا سپرده شد. در این راستا تاکنون یکی از گزینههایی که قرارگاه خاتمالانبیا با آن ارتباط موثر ایجاد کرده است؛ حساب ذخیره ارزی بوده است که تأمین یک میلیارد دلار از محل این حساب برای پروژه فاز ۱۵و۱۶ پارس جنوبی مصوب شده است؛ که تلاش برای تأمین موافقت از بانک صنعت و معدن به عنوان بانکی که از طرف حساب ذخیره ارزی وام میدهد؛ برای تأمین این مبلغ ادامه دارد.
برای تأمین مابقی مبلغ قرارداد، اولین بار در قراردادهای فاینانس یافتن تأمینکننده مالی برعهده پیمانکار گذاشته شده است. در مدت ۱۰ ماه گذشته قرارگاه خاتمالانبیا با ۳۲ مورد تأمینکننده مالی مختلف از کشورهای اروپایی و آسیایی وارد مذاکره شده است؛ که این مذاکرات هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق لابی با تأمینکنندگان مالی صورت گرفته است. البته قابل ذکر است که در اینجا پیمانکار تنها عملیات یافتن و توافق ابتدایی را با تأمینکنندگان مالی برعهده دارد و قرارداد تأمین مالی و تضمین بازپرداخت از طریق شرکت ملی نفت ایران صورت خواهد پذیرفت. در ضمن باز پرداخت وامهای اخذ شده، همانند پروژه فاز ۹ و۱۰ از طریق فروش محصولات میدان و ایجاد Escrow Account انجام خواهد شد. فرایندهایی که برای عقد قراردادهای تأمین مالی از طرف قرارگاه خاتمالانبیا دنبال میشود؛ شامل مراحل زیر است.
– شناسایی تأمین کننده مالی؛
– تبادل طلاعات،
– مذاکره و تهیه ساختار ابتدایی برای تأمین مالی؛
– توافق درباره روشهای اجرایی و ارائه پروپوزال توسط تأمینکننده مالی؛
– مذاکرات جهت نهایی کردن مبانی قرارداد.
نتایج حاصل شده از ساختار تامین مالی طرحهای فاینانس بررسی شده:
– در این پروژهها، پیمانکاران عمومی طرح نقشی در تامین مالی ندارد و تنها عملیات اجرایی را انجام میدهد. تنها درقرارداد فاز ۱۵ و ۱۶ پارس جنوبی، رهبر کنسرسیوم اجرایی، مسؤولیت مذاکره با تامینکنندگان مالی را برای عقدقرارداد با کارفرما برعهده دارد.
– با وجوداینکه در این قراردادها حضور شرکتی مانند نیکو برای تامین مالی وجو ندارد؛ اما شرکت ملی نفت ایران به عنوان کارفرما، راسا وارد عرصه تامین مالی میشود و مجددا وظیفه تامین مالی به دولت واگذار میشود.
جمعبندی و نتیجهگیری
همانگونه که عنوان گردید سرمایهگذاری را میتوان موتور محرک رشد و توسعه اقتصادی دانست و در کشور ما به دلیل وابسته بودن اقتصاد و سرمایهگذاری به درآمدهای نفتی، این دو عامل به هم وابسته هستند. از طرفی، امروزه در صنعت جهانی نفت، شرکتهای نفتی و پیمانکاران عمومی، بازیگران عمده در تمامی بخشهای این صنعت و از جمله سرمایهگذاری هستند. نگاهی به پروژههای بزرگ نفتی دنیا، حضور گسترده شرکتهای بینالمللی نفتی را در تامین منابع مالی برای این پروژهها را نشان میدهد؛ حضوری که در پروژههای کشور ما به دلایل متعدد به صورت جدی مشاهده نمیگردد.
در این تحقیق ابتدا مشکلات و محدودیتهای پیمانکاران عمومی برای مشارکت موثر در تامین مالی پروژههای نفتی در سه گرو زیر دستهبندی گردید:
۱- عدم وجود فضای مناسب برای سرمایه گذاری به خصوص سرمایهگذاری خارجی؛
۲- توسعهنیافتگی ابزارها، نهادها و بازارهای مالی در ایران و عدم بلوغ مالی شرکتهای پیمانکاری عمومی در ایران؛
۳- محدودیتهای حقوقی و قوانین و مقررات پیچیده در صنعت نفت.
دلایل توسعهنیافتگی در تامین مالی در پروژههای نفتی ایران به صورت زیر نتیجهگیری گردید:
- عدم برخورداری شرکتهای پیمانکاری عمومی ایرانی از اعتبار جهانی و توانایی لازم تکنولوژیکی، نیروی انسانی و…، برای جذب منابع مالی و حضور یکبعدی این شرکتها در صنایع انرژی
- منحصر بودن شرکتهای پیمانکاری عمومی در پروژههای نفتی ایران و عدم حضور در پروژههای بینالمللی
- دولتی بودن این شرکتها و عدم استفاده از مزایای خصوصی بودن و منابع مالی موجود در بازارهای سرمایه
- عدم برخورداری از توانمندی و بلوغ مالی لازم شرکتهای پیمانکاری عمومی ایرانی
- نداشتن نهادهای مالی فعال در بخش نفت وگاز.