حاکمیت شرکتی به مجموعه روشها، سیاستها و قوانین ناظر بر هدایت و کنترل صحیح شرکت اطلاق میشود که در روش اداره یک بنگاه و یا سازمان تاثیر بگذارد.
حاکمیت شرکتی را «حاکمیت واحد تجاری» یا «نظام راهبری سازمانی» نیز نامیده اند. حاکمیت شرکتی را میتوان به صورت ساختاری منسجم از روابط در نظر گرفت که میان سهامداران، مدیران، ذینفعان و ناظران برقرار میشود تا منافع کلیه مالکان و ذینفعان تضمین شود. این مفهوم همچنین در راستای دستیابی به فرهنگ صحیح پاسخگویی، شفافیت در ارائه اطلاعات و گزارشگری مناسب، موثر است.
حاکمیت شرکتی یکی از رایجترین مفاهیم در واژگان تجارت جهانی است و از دهه ۱۹۹۰ در کشورهای صنعتی پیشرفته جهان نظیر انگلستان، استرالیا و برخی از کشورهای اروپایی مطرح شده است.سابقه این مفهوم به گزارش معروفی به نام “گزارش کادبری“ برمیگردد که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد که در این گزارش در آن به برقراری سیستم کنترلهای داخلی و تعیین کمیته حسابرسی داخلی تاکید زیادی شده بود.
پس از آن، رسواییهای مالی در شرکتهایی همچون انرون، ورلد کام و أجیب موجب شد تا ابتدا در آمریکا با تصویب قانون «ساربینزاکسلی» در سال ۲۰۰۲ و سپس در سایر کشورها با قوانین مشابه، روشهای سختگیرانهتری در ارتباط با نظارت بر عملکرد سازمانها و شرکتها به مرحله اجرا در آید.
در ایران نیز این موضوع از سالهای ۸۲ مطرح شد و اقداماتی نیز توسط سازمان بورس اوراق بهادار جهت تقویت اصول حاکمیت شرکتی انجام شده است.
اصول حاکمیت شرکتی در سازمان های بزرگ و هولدینگی با کسب و کار پروژه ای با توجه به ماهیت موقتی بودن پروژه ها، تعدد دینفعان درگیر در اجرای پروژه، زمان بازگشت سرمایه و سود معین و نیز هزینه کرد زمان مند منابع مالی (از سوی سهامداران / مالکان شرکت) در روند اجرای پروژه از حساسیت بیشتری برخوردار بوده و می بایست تحت نظارت و کنترل مشخص و ضابطه مندی باشد.
در این بخش با مطالعه ساختار حاکمیتی شرکتهای پیمانکار و نفتی شما را با این مفهوم آشنا می سازیم.